به نام خدا با عرض سلام و ادب خدمت کاربران عزیز در مطالب این سایت اول متن سخنرانی کوتاه مذهبی آمده دوم نکات منبرستانی در مورد آن حدیث آمده سوم متن عربی حدیث و سند آن آورده شده چهارم فایل صوتی تصویری حدیث با اجرای خود حقیر آورده شده است و تصویر متناسب با روایت روی فایل ویدئویی قرار داده شده است اگر برای هر یک از مطالب این سایت عنوان مناسبتر یا کلید واژه و یا موضوع مناسبتر یا نکته منبرستانی دقیقتر یا تصویری مناسبتر یا شعر یا ضرب المثلی متناسب با مطلب یافتید حتما در نظرات بنویسید و اگر تجربه سخنرانی دارید دریغ نفرمایید. من خیلی خوشحال می شوم که از من انتقاد کنید چون انتقاد باعث پیشرفت است لذا یک سربرگ را به انتقاد و پیشنهاد اختصاص دادم ضمنا حقیر هیچ ادعایی در مورد سخنرانی ندارم. خواهشمندم آزادانه نقد کنید.
معاویة بن عمّار مىگوید:از امام صادق علیه السّلام شنیدم که فرمود:در وصیّت پیامبر به على علیه السّلام آمده است که فرمود:اى على!تو را در بارۀ خودت به چند خصلت سفارش مىکنم که آنها را از من داشته باش،و سپس فرمود:خدایا او را یارى کن.نخست:راستى کن و هرگز دروغى از دهانت برون نشود.دوم:پاکدامنى در پیش گیر و هرگز جسارت خیانت میاب.سوم:از خداوند بهراس گویى که او را مىبینى.چهارم:بسیار گریه کن از هراس الهى که براى هر قطره اشک تو هزار خانه در فردوس برپا شود.پنجم:مال و جانت را در راه دینت نثار کن.ششم:در نماز خواندن و روزه گرفتن و پرداخت صدقه و زکات به سنّت من عمل کن. امّا نماز در شبانه روز پنجاه رکعت است،و روزۀ ماهانه سه روز:پنجشنبۀ اول ماه و پنجشنبۀ آخر ماه و چهارشنبۀ وسط ماه،و صدقه به اندازهاى که مىتوانى،تا جایى که بگویند اسراف کردى و تو اسراف در صدقه نکنى.بر تو باد نماز شب و نماز زوال ظهر و بر تو باد نماز زوال ظهر و بر تو باد نماز زوال ظهر،و بر تو باد تلاوت قرآن در هر حالى که هستى.دو دستت را در نماز بلند کن[در حال اللّٰه اکبر گفتن]و بر تو باد مسواک هنگام هر وضو،و بر تو باد اخلاق نیکویى که به کار بندى.و از اخلاق بد بپرهیز که اگر چنین نکنى جز خویش را نکوهش مکن
فی الحدیثِ القُدسِیّ : أهلُ طاعَتی فی ضِیافَتی ، و أهلُ شُکرِی فی زیادَتی ، و أهلُ ذِکرِی فی نِعمَتی ، و أهلُ مَعصِیَتِی لا اُؤْیِسْهُم مِن رَحمَتی ، إن تابُوا فَأنا حَبِیبُهُم ، و إن دَعَوا فأنا مُجیبُهُم ، و إن مَرِضوا فَأَنا طَبیبُهُم ، اُداوِیهِم بالمِحَنِ و المَصائبِ ، لاُِطَهِّرَهُم مِنَ الذُّنوبِ و المَعایبِ .
بحار الأنوار : در حدیث قدسى آمده است : فرمانبردارانِ من میهمان منند، و سپاسگزارانِ من، نعمتشان افزوده شود و یاد کنندگانِ من، برخوردار از نعمت منند ، و نافرمانانِ خود را از رحمتم نومید نمى کنم ، اگر توبه کنند، من حبیب آنهایم و اگر مرا بخوانند، پاسخشان دهم و اگر بیمار شوند، من طبیبشان باشم ، با رنجها و مصیبتها درمانشان کنم، تا از گناهان و عیبها پاکشان سازم .
عنه صلى الله علیه و آله : یَأتی علَى الناسِ زَمانٌ إذا سَمِعتَ باسمِ رَجُلٍ خَیرٌ مِن أن تَلقاهُ ، فإذا لَقِیتَهُ خَیرٌ مِن أن تُجَرِّبَهُ ، و لو جَرَّبتَهُ أظهَرَ لکَ أحوالاً ، دِینُهُم دَراهِمُهُم ، و هِمَّتُهُم بُطونُهُم ، و قِبلَتُهُم نِساؤهُم ، یَرکَعونَ للرَّغیفِ و یَسجُدُونَ للدِّرهَمِ ، حَیارى سُکارى لا مُسلِمینَ و لا نَصارى! .
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : زمانى بر مردم مى آید که اگر نام کسى را بشنوى بهتر از این است که او را ببینى و اگر او را ببینى بهتر از این است که وى را بیازمایى؛ چه اگر او را بیازمایى حالاتى [ناخوشایند] بر تو آشکار کند. دین آنها درهم هایشان است و همّ و غمشان شکمهایشان و قبله شان زنانشان. براى گرده اى نان، خم مى شوند و براى درهم به خاک مى افتند. سرگشته اند و مست. نه مسلمانند و نه ترسا.
عن ابن مسعود قال: قال رسول الله (ص): لیأتین علی الناس زمان، لا یسلم لذی دین دینه، إلا من یفر من شاهق إلی شاهق، ومن جحر إلی جحر، کالثعلب بأشباله قالوا: ومتی ذلک الزمان؟ قال: إذا لم تنل المعیشة إلا بمعاصی الله، فعند ذلک حلت العزوبة. قالوا: یا رسول الله أمرتنا بالتزویج، قال: بلی، ولکن إذا کان ذلک الزمان فهلاک الرجل علی یدی أبویه، فإن لم یکن له أبوان فعلی یدی زوجته وولده، فإن لم تکن له زوجة ولا ولد، فعلی یدی قرابته وجیرانه قالوا: وکیف ذلک یا رسول الله؟ قال: یعیرونه بضیق المعیشة، ویکلفونه ما لا یطیق، حتی یوردوه موارد الهلکة.[۱]
ابن مسعود از رسول خدا(ص) نقل می کند: زمانی فرا رسد که دین هیچ متدینی سالم نمی ماند مگر آنکه از یک بلندی به بلندی دیگر فرار کند و از سوراخی به سوراخ دیگر مانند روباهی که بچه هایش را می برد، بگریزد.
گفتند: چه زمانی این اتفاق خواهد افتاد؟ فرمود: زمانی که مخارج زندگی جز با معصیت خدا تأمین نشود. در این صورت عزب بودن جایز است.
گفتند: ای رسول خدا، شما ما را به ازدواج فرمان می دهی. (چگونه عزب بودن را تجویز می کنید؟) فرمود: بله، اما آن زمان هلاکت یک مرد در دست پدر و مادرش است. اگر پدر و مادر نداشته باشد در دست زن و فرزندش است. اگر زن و فرزند نداشته باشد در دست خویشاوندان و همسایگانش خواهد بود.
گفتند: چگونه چنین خواهد بود؟ فرمود: به خاطر تنگی معیشت سرزنشش می کنند و او را وادار به کارهایی می کنند که در توانش نیست تا اینکه او را در هلاکت می اندازند.
لا یتم عقل امرء مسلم حتی تکون فیه عشر خصال: ۱. الخیر منه ماءمول، ۲. و الشر منه ماءمون، ۳. یستکثر قلیل الخیر من غیره ۴. و یستقل کثیرالخیر من نفسه، ۵. لا یساءم من طلب الحوائج الیه، ۶. و لا یمل من طلب العلم طول دهره، ۷. الفقر فی الله احب الیه من الغنی، ۸. و الذل فی الله احب الیه من العز فی عدوه، ۹. والخمول اشهی الیه من الشهرة، ۱۰. ثم قال: العاشرة وما العاشرة: قیل له: ماهی؟ قال (علیه السلام ): لا یری احدا الا قال: هو خیر منی واءتقی. انما الناس رجلان: رجل خیر منه واتقی ورجل شر منه وادنی. فاذا لقی الذی هو شر منه وادنی قال: لعل خیر هذا باطن وهو خیر له وخیری ظاهر وهو شرلی. واذا راءی الذی هو خیر منه واتقی تواضع له لیلحق به. فاذا فعل ذلک فقد علا مجده وطاب خیره وحسن ذکره وساد اهل زمانه. [3]
امام هشتم (علیه السلام ) فرمود:
عقل هیچ مسلمانی به کمال نمی رسد مگر آنکه ده صفت در او یافت شود:
1 - (مردم ) از وی همیشه آرزوی خیر داشته باشند.
2 - از شرش در امان باشند.
3 - خیر دیگران در نظرش زیاد جلوه کند.
4 - خیر خودش را اندک شمارد.
5 - اگر از وی هر حاجتی بخواهند، خسته نشود.
6 - در طول عمرش، از طلب علم ملول و دلتنگ نشود.
7 - نیازمندی در رابطه با خدا، از ثروت در نزد او محبوبتر باشد.
8 - خواری در رابطه با خدا، از عزت به دست آوردن در نزد دشمنان خدا، نزد او گرامی تر باشد.
9 - گمنامی نزد او لذت بخش تر از شهوت باشد.
سپس فرمود: امام صفت دهم و چه دهمی.
سؤ ال شد: آن چیست؟
فرمود:
10 - کسی را نبیند جز آنکه او را از خودش بهتر و باتقواتر بینگارد (با هر کس برخورد کرد، فرض کند آن کس بهتر و پرهیزکارتر از اوست ) زیرا در این مورد مردم دو دسته اند:
دسته ای بهتر و باتقواتر از او،
دسته ای در مرتبه پایین تر،
هرگاه او ملاقات کند کسی را که از وی در مرتبه پایین تری است، با خود اندیشد که شاید این شخص در باطن از او بالاتر است و خود را کمتر از او ارزیابی کند (به خود گوید: خیر این شخص آشکار نیست و آن از برایش بهتر است و خیر من ظاهر است و این برایم شر است )، و اگر کسی که بهتر از اوست (بالاتر از خود) را مشاهده کرد، در برابرش تواضع کند تا به او ملحق شود (خود را به آن مرتبه برساند).
هرگاه شخص به این درجه از کمال رسید، مقامی ارجمند یافته و خیرش همه جا را فرا خواهد گرفت و نام نیکش همه جا یاد می شود، و برتر از اهل زمان خویش می گردد (بر مردم حکومت خواهد نمود).